برنده باشیم یا بازنده
برنده:متعهد می شوم
بازنده:وعده می دهم
وقتی برنده ای مرتکب اشتباه می شود می گوید: اشتباه کردم
وقتی بازنده ای مرتکب اشتباه می شود می گوید:تقصیر من نبود
برنده:بیش از بازنده کار انجام می دهد ودر انتها بازهم وقت دارد
بازنده :همیشه آن قدر گرفتار است که نمی تواند به کارها ی ضروری بپردازاد
برنده:به بررسی دقیق یک مشکل می پردازد
بازنده:از کنار مشکل گذشته آن را حل نشده رها می کند
برنده می گوید: بیا برای مشکل راه حلی پیدا کنیم
بازنده می گوید: هیچکس راه حلی نمی داند
برنده: می داند به خاطر چه چیزی پیکار می کند و به برسر چه چیزی توافق و سازش می کند
بازنده: آن جا که نباید سازش می کند و به خاطر چیزی که ارزش ندارد مبارزه می کند
برنده: مورد تحسین واقع شدن را به ((دوست داشته شدن )) ترجیح می دهد هر چند که هر دو حالت را مد نظر دارد
بازنده: دوست داشتنی بودن را به مورد تحسین واقع شدن ترجیح می دهد حتی اگر بهای آن خفت و خواری باشد
برنده: گوش میدهد
بازنده: فقط منتظر رسیدن نوبت خود برای حرف زدن است
برنده: از میانه روی و نرمش خود احساس قدرت می کند
بازنده: هرکز میانه رو و معتدل نیست گاهی از موضع ضعف و گاهی چون ستمگران فرودست رفتار می کند
برنده : می گوید راه بهتری هم باید وجود داشته باشد
بازنده: تا بوده همین بوده و تا هست همین هست
برنده: به افراد برتر از خود احترام می گذارد و سعی می کند از آنان چیزی بیاموزد
بازنده: از افراد برتر از خود خشم و نفرت داشته و در پی یافتن نقاط ضعف است